من و خاطراتم
من و خاطراتم

من و خاطراتم

اعلام وزن.پست ثابت

قد 168

وزن قبل از زایمان ۱۶ شهریور ۹۴....۱۰۲

۶/۲۹/......................۹۲.۲۰۰

۶/۳۰/......................۹۱.۵۰۰

۹/۱/.........................۹۰.۷۰۰

۹/۱۰/........................۸۹.۵۰۰

۹/۱۳/.......................۸۸.۱۰۰

۱۰/۱۵/......................۸۶.۹۰۰

۱۱/۹/........................۸۵.۱۰۰

۱۱/۱۹/.......................۸۳.۹۰۰

۲/۱۲/........................۸۳

۲/۱۹/........................۸۱.۵۰۰

۳/۵/........................۸۰.۲۰۰

۳/۱۰/........................۷۹.۷۰۰

۳/۱۱/........................۷۹.۵۰۰

۴/۲۲/......................۷۸.۳۰۰

۴/۲۳/......................۷۷.۹۰۰

۵/۴/.......................۷۶.۳۰۰

۵/۱۳/......................۷۵.۶۰۰

۵/۲۷/.....................۷۴.۶۰۰



وزن قبل از زایمان ۸ مرداد  ۹۶.....۹۴.۶۰۰

۵/۱۹/......................۸۶.۲۰۰

/۵/۲۲/....................۸۵.۱۰۰

ابان ۹۷.....................۷۴.۶۰۰

نظرات 23 + ارسال نظر
فاطمه 30 شهریور 1395 ساعت 11:48 http://aamiin.blogfa.com

وای الله اکبر. بزنم به تخته عالی کم کردی مهدیه. اراده ات فوق العاده است دخترم.

مرسی عزیزم.امیدوارم بتونم خیلی زود 10 کیلو دیگه کم کنم

نفس 15 فروردین 1395 ساعت 14:52 http://sarvareman.blogsky.com

دوستمممم موافقی با تبادل لینک؟
سلام یادم رفت

سلام بله لینکت کردم.

فاطیما 27 دی 1394 ساعت 12:01 http://torandj.blogsky.com

ماشالا خواهر

لبخند گنده...

سلام مهدیه مامانی
خوبی ؟
پسر گلت خوبه ؟
الهی که شاد و سلامت باشین

سلام.مرسی الحمدلله....ممنون

مریم 20 آبان 1394 ساعت 19:15 http://40years.blogsky.com

سلام مهدیه ماه جون ، خوبی ، پسر گلت رو ببوس و بیا یه پست نو درافکن

به زودی ...

سلاام گلم... خوبی ، پسرت خوبه ؟؟ کم پیدایی حسااابیا

سرم گرم امیرعلی و مهمون بازیه عزیزم.سلام یادم رفت....سلام.مرسی گلم

مهناز 19 مهر 1394 ساعت 20:46

دیروز مهمون اومد برام نشد...بخدا با وجود امیرعلی به هیچ کاری نمیرسم.

مهناز 18 مهر 1394 ساعت 18:30

ببخشیداینو پرسیدم تو هم جیغ ودادمیکردی؟
قراره منم زایمان کم دردانجام بدم با گازاکسیژن واگه لازم بلشه بیحسی...به نظرت خوبه زایمان کم درد؟
موقعیه که بستری شدس دهانه رحمت چقدبازبود؟مهدیه جون منخیلی وحشت دارم اززایمان تا جمعه بهم وقت دادن باز

بهتره هم از گاز اکسیژن استفاده کنی خم حتما هحتما بعد از باز شدن ۴ سانت درخواست بی حسی کنی وگرنه درد زایمان و خصوصا معاینه به این سادگی ها قابل تحمل نیست.
دهانه رحم من صفر بود.دکتر با معاینه ۳ سانت برام باز کرد و دو ساعتی کشید تا شد ۴ سانت.
حتما از همون اول بخواه که که دکتر بی هوشی اماده باشه و حتما موقع بی حسی از نخاع صافه صاف بشین.سر شونه ت رو شل کن چونه ت رو هم بچسبون به به زیر گلوت...یعنی سر کاملا پایین.
فردا میام کامل مینویسم به امید خدا اگر یادم بمونه:-(

مهناز 18 مهر 1394 ساعت 18:26

سلام مهدیه جون پس زایمانتو کی واسمون تعریف میکنی؟ من امروز رفتم بیمارستان وقتم بود باربهم تا24ام مهلت داد صدای جیغ زناروشنیدم حسابی ترسیدم

الهی...فردا حتما

مریم 6 مهر 1394 ساعت 19:15 http://40years.blogsky.com

سلام مهدیه جان خوبی ؟ شاه دوماد چطوره ؟ حسابی درگیری .معلومه .
وقت کردی بیا بنویس

غزال 3 مهر 1394 ساعت 20:13 http://yaldayeshab.blogsky.com

الان تو کامنتا خوندم وزن قبل بارداریتو
وووای من الان خیلی چاقم 76 کیلو با 168 قد!!! نکمه با این وزن باردار شم خیلی چاقدشششم
باید،برم تو فکر لاغری اول

غزال 3 مهر 1394 ساعت 20:11 http://yaldayeshab.blogsky.com

مهدیه جون قبل از بارداری وزنت چقد،بود؟

ساحل 2 مهر 1394 ساعت 17:01

سلااااااااام مهدیه من برات پیام گذاشتم اما نیومد.
یه عااااالمه ذوق کردم وقتی فهمیدم پسرت به دنیا اومده
خیلی تبریک میگم ایشالا قدمش پر از خیر و برکت باشه

سلام دوستم.کجا بودی پس تووووو

مریم 1 مهر 1394 ساعت 20:11 http://40years.blogsky.com

حالا اون قسمتشو که دوست داری گرفتی خووووووووب آره ؟
منظورم اینه که سالم غذا بخور .

کم مونده بود پرخوریمو بندازم گردنت هاااااا
شانس اوردی:-)

مشتاقم از زایمانت بنویسی
خدایا به این دوستمون وقت و حوصله بده.

آمیییییییین!!!!

Maryam 31 شهریور 1394 ساعت 20:11 http://40years.blogsky.com

آفرین مهدیه . عجله هم نکن . مایعات زیاد مصرف کن ، کم خوری نکن که شیرت کم نشه .

چه انرژی ای دادی...چشم...کم خوری ممنوع

هدی 31 شهریور 1394 ساعت 09:26

سلام مهدیه جان خوبی مراقب سلامتی خودت هم باش بخاطر زایمان ضعیف شدی و شیر دهی هم دارید غذاهای مقوی حتمن بخورید پسته و جیگر یا اینکه قرص آهن که کمبود آهن نگیرید حتمن

شادی 30 شهریور 1394 ساعت 18:38

مهدیه جون، چند تا سوال، بی حسی اسپاینال واقعا خوب بود؟! میتونستی پاهات رووتکون بدی؟!
چقدر بعدش بی حسی هات از بین رفت؟!
بعدش اذیت که نشدی؟!

نمیدونم درسته اینجا این سوال رو بپرسم، اگه خواستی حذفش کن، بخیه خیلی خوردی؟!

بی حسی واقعا عالی بووود.بله من همه چی رو حس میکردم جز درد.پاهامم تکون میخورد.
بله خب بعدش بی حسی تموم شد و هیچ اذیتی برام نداشت.
بخیه های من زیاد بود.داستان داره سر فرصت که نمیدونم کی هست!!!! میام میگم

سیما 30 شهریور 1394 ساعت 17:45 http://mehmanesarzade.blogsky.com/

خیلی زودتر از اون چیزی که فکر کنی میای پایین
این افزایش وزن یه کم نگران کننده بوده برات خب چون تجربش رو نداشتی و با افزایش وزن های همیشگی هم فرق داشته
اما در همون مسیری که افزایش داشته، کاهش هم خواهد داشت

شادی 29 شهریور 1394 ساعت 21:59

من الان درست 33 هفته و چهار روزم، دیگه 14 ابان 40 هفته تمام میشم، به امید خدا
اما دیگه خدا میدونه کی وقتشه

مریم بانو 29 شهریور 1394 ساعت 20:13 http://www.rozhan313.blogsky.com

نگران نباش ، بر میگردی به حالت اول

شادی 29 شهریور 1394 ساعت 20:04

سلام مهدیه جون خوبی؟! جیگر طلایی چطوره؟! نفس کوچولو
چند وقت اینترنتم درست نبود نشد بیام
جای مامانت خالی نباشه ، روزات پر از شادی
خودم بعد زایمان همراهت میشم برای لاغری تا عید عالی بشیم
منم قدم 169 ه، وزن شروع بارداری 72الان ماشالا تا 90 رسیدم، خدا رحم کنه

سلام
وااای چه جالب
منم قدم ۱۶۹
وزن شروع بارداریم ۷۲
در اخر هم رسیدم به ۱۰۲
کی وقت زایمانته؟

مریم 29 شهریور 1394 ساعت 14:37

ان شالله از همین امروز شروع کن به سالم مصرف کردن و به اندازه مصرف کردن که وزنت یواش یواش برگرده .

امیدوارم تا عید به یه فرم نرمال برسم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد