من و خاطراتم
من و خاطراتم

من و خاطراتم

36

سلام

روزایی که کارم نتیجه میده و کاهش میبینم سرشار از انرژی ام.

حالم خیلی خوبه.

نتونستم درست قوانین رو رعایت کنم ولی 500 گرم کاهش داشتم.

امروز 79 بودم.

اونقدر بهم انرژی داد این کاهش که تقریبا نصف مقدار دیروز صبحانه خوردم.

مامعمولا نهار و شاممون یکیه.

برای نهار هم ابگوشب بره بار گذاشتم.

دیروز تا گرسنه م میشد بادام یا خیار یا آب یا چای سبز میخوردم.

سعی میکنم شکمم رو با چیزای کم خطر پر کنم.

حجم افکار منفی از جانب ادم های بی فکر میخواد روز منو خراب کنه.ولی من عمرا تسلیم نمیشم.

دیشب رفتیم پارک اندیشه .هنوز نمایشگاه رو جمع نکردن.

منم رفتم یه خورده خرید کردم.

قدم زدیم.بعد رفتیم اب هویج خوردیم.

بعدم برگشتیم خونه.

تا صبح هم خوابم نبرد.

امیرعلی به من نیاز داره.خوابش میاد.اومده پایین پای من داره صدای سوزناک در میاره یعنی منو بغل کن خوابم میاد.

فعلا....

نظرات 1 + ارسال نظر

سلااام
تبریییک
انشاءالله برسی به وزن هدفففت...
پارک اندیشه تو سهروردی ؟
یادش ب خیر تو دوران راهنمایی خونه دوستم سهروردی بود میرفتم پیشش من و میبرد پارک اندیشه و بعدم پاساژ اندیشه... آخ رستوران نوید هم که اونجا پاتوق من و مامان باباس :)) خیلی خوبه اون محله...

بله.من عاشق محلمونم....ارامش خاصی داره...خصوصا شبای پالیزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد