من و خاطراتم
من و خاطراتم

من و خاطراتم

https://telegram.me/joinchat/Cz086whTOGsJhYpPuJB0cw


سلام.این لینک گروه لاغریه.کپی کنین تو گوگل سرچ کنین و وارد بشین.

عروسی داداشم با هزار مکافات و دنگ و فنگش بالاخره تموم شد.

عروسی درجه یک خیلی استرس بالایی داره.

لعد از چند هفته گشتن بالاخره لباسی رو که میخواستم پیدا کردم.

یه لباس دخترونه ی شیک و به معنای واقعی تک.

یه ارایش فوق ساده و یه مدل موی جمع ساده.

واقعا دوست داشتم همه چیمو.

شب حنا هم بخاطر رفت و امد اقایون بلوز و شلوار بودم.

اون شب هم لباسم خاص بود.

چقدر خودشیفتگی در این پست موج میزنه دی:

حالا شاید بعدا مفصل نوشتم تا برام یادگاری بمونه.

این روزا تو تکاپوی خرید و رژیمم شدید.

آمار وزنم بالا مشهوده....

هرروز مراقبت غذایی و ورزش دارم.

خرید لباسم رو موکول کردم به اخرین لحظات...

خلاصه میخوام بهترین باشم تا بهم خوش بگذره.

عروسی افتاده روز یکشنبه 24 مرداد شب میلاد امام رضا ع

مراسم های معمول و مرسوم از یک هفته قبل از عروسی شروع میشه و تا فردای عروسی ادامه داره.

قراره برم چند روز جلوتر خونه مامانمینا ولی با امیرعلی خیلی برام سخته.

بچه خودمه ولی مسئولیت نگهداریش برام سنگینه.

میترسم یک لحظه ازش غافل بشم. . . زبونم لال

بی خیال چه فکرایی میاد تو سرم.

حالا تا اون موقع خدا بزرگه.

برای خرید لباس به پیشنهاد احسان داریم تهرانگردی میکنیم.

خیلی جاها سر زدیم که بدنم دقیقا چی میخوام تا موقع خرید معطل نشم.

دیگه هر کس هر ادرسی داد سر زدم.

مفتح و شانزه لیزه و میرداماد و ونک و تجریش و کوچه برلن و امیراکرم ...البته بعضی جاها هنوز مونده این هفته به امید خدا میرم.

فعلا باید سازمو بیارم پایین تر.

هر مدل شیکی که میپسندیدم تا 44 داشت فقط.و سایز من 46:(

نهایتا از زرتشت پارچه میخرم میدم خیاط مامانم دو روزه میدوزه و تزئینات انجام میده و تحویل میده.

خیلی دوست دارم هم ساده باشم هم تک باشم.

بالاخره خواهر بزرگ دامادم دیگه... 

چقدر این سرازیری کاهش وزن قشنگه....

من عاشق 68 هستم...میرسم بهت عزیزم.

و روزه وهرد یه گروه اکتیو شدم.

اصلا حال و هوام عوض شده.

منم همراهشون شدم و تو یه چالش 10 روزه شرکت کردم.

دیروز روز اولش بود و 800 گرم کاهش داشتم.

دیروز مامانم بهم گفت که احتمالا عروسی داداشم بی افته اخر تابستون.

اصلا روحم تازه شد.

بسکه اضافه وزنم شده بود دغدغه ذهنم.

میخوام برم یه مزون و لباس سفارش بدم.

نمیخوام بخاطر لباس احسان و امیرعلی رو اذیت کنم.

تو خونه با حوصله دنبال مدل خاص میگردم بعد ...

اووووف داشتم امیرعلی رو ناز میکردم یهو انگشتم رفت تو چشمش...به زور از دلش در اوردم :(


به تعدادی چاق اکتیو جهت ترکوندن گروه رژیمی نیازمندیم.

لطفا بانوان با اضافه وزن وارد شوند...

https://telegram.me/joinchat/Cz086whTOGsJhYpPuJB0cw

36

سلام

روزایی که کارم نتیجه میده و کاهش میبینم سرشار از انرژی ام.

حالم خیلی خوبه.

نتونستم درست قوانین رو رعایت کنم ولی 500 گرم کاهش داشتم.

امروز 79 بودم.

اونقدر بهم انرژی داد این کاهش که تقریبا نصف مقدار دیروز صبحانه خوردم.

مامعمولا نهار و شاممون یکیه.

برای نهار هم ابگوشب بره بار گذاشتم.

دیروز تا گرسنه م میشد بادام یا خیار یا آب یا چای سبز میخوردم.

سعی میکنم شکمم رو با چیزای کم خطر پر کنم.

حجم افکار منفی از جانب ادم های بی فکر میخواد روز منو خراب کنه.ولی من عمرا تسلیم نمیشم.

دیشب رفتیم پارک اندیشه .هنوز نمایشگاه رو جمع نکردن.

منم رفتم یه خورده خرید کردم.

قدم زدیم.بعد رفتیم اب هویج خوردیم.

بعدم برگشتیم خونه.

تا صبح هم خوابم نبرد.

امیرعلی به من نیاز داره.خوابش میاد.اومده پایین پای من داره صدای سوزناک در میاره یعنی منو بغل کن خوابم میاد.

فعلا....