من و خاطراتم
من و خاطراتم

من و خاطراتم

...

بعد مدت طولانی سلام.

امیدوارم حال دل عمتون خوب باشه.

ما هم خوبیم.

امیرعلی چند روزی هست که ۱۵ ماهگیش رو تمام کرده.

خیلی شیرین و دلچسب شده.

واقعا عاشقشیم.

دوری از خانواده هامون و تنهایی امیرعلی من و احسان رو وادار کرد که بخاطر امیرعلی از خدا یه بچه دیگه بخوایم.

دیروز بعد از ازمایش خون فهمیدم که یه نی نی تو راه دارم.

خیلی خوشحالیم بابت این قضیه.

برام دعا کنید که بارداری راحتی داشته باشم وبچم صحیح و سالم بیاد بغلم.

لیلیت دلم برات تنگ شده بانو

نظرات 6 + ارسال نظر
لی لیت 23 تیر 1396 ساعت 23:40

قربون شکل ماهت برم مهدیه جان
فدات بشم که اینقدر از من یاد میکنی
شماره تلفنم رو برات ایمیل میکنم عزیزم
هر کاری داشتی در خدمتم دخترم❤️❤️❤️❤️

مرسی بانو.خیلی لطف داری عزیزم.
دیگه وبلاگ نداری؟

نفس 2 اردیبهشت 1396 ساعت 11:31 http://roozanehayeyekkarmand.blogsky.com/

تندی پست جدید بذار ببینم نینی خالش چطوره

حسش نی

ستاره 2 دی 1395 ساعت 18:40

یک ساعته دارم وبلاگتو میخونم...تا رسیدم به پست آخر...چقد خوب،خوشحالم برات...من هفته 22 ام .اولین بارداری...فکر کنم همسنیم....ایشالله این سفر نه ماهه رو هم بی دردسر پشت سر بزاری...خوشبخت باشی و سلامت

خوشبحالت که دوران ویارت رو پشت سر گذاشتی.
من به معنای واقعی دارم جون میدم.
الهی بچت صحیح و سالم بیاد بغلت و عمر طولانی و با عزت داشته باشه.

این وبلاگ درسته یا بلاگفا؟

گزینه سه

delaram 23 آذر 1395 ساعت 08:39

Mobarake:)

ممنون

گل بهار 21 آذر 1395 ساعت 23:29

سلام مبارکه ایشالله به سلامتی

همین الان دعات کردم ایشالله خودت و نی نی روزهای خوب و راحتی را با سلامتی سپری کنید.

بهترین کار ممکنو کردین فاصله سنیشون خیلی عالی میشه.

امیدوارم بارداری و زایمان راحتی داشته باشی

ممنون عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد