من و خاطراتم
من و خاطراتم

من و خاطراتم

بعد از اون  قضایا حال روحیم واقعا خوب نبود.

بس که دختر شادابی هستم وقتی ناراحت میشم تابلو میشم.

چند وقتی بود تابلو شده بودم.

طفلک احسان به هر بهونه ای تلاش میکنه حال و هوامو عوض کنه.

نمیدونم چرا جز با خرید جور دیگه ای حال و هوام عوض نمیشد...

خلاصه که هروقت حالم گرفته میشه یا ساعت ها راجع بهش حرف میزنم یا میریم بیرون.

امروز امیرعلی رو بردم برای چکاپ وزن...دو هفته 200 گرم...خیلی کمه

به توصیه دکتر فرنی و حریره بادام و سوپ ماهیچه رو شروع کردم.البته از هفته بعد سوپ ماهیچه رو شروع میکنم چون فکر میکنم سنگین باشه.

بچم اصلا سیر نمیشه.طفلک همش در حال شیر خوردن و له له زدنه.

فرنی و حریره رو با قاشق بهش میدادم خیلی بی تابی میکرد.ذره ذره بهش نمیچسبید.

امشب ریختم تو شیشه شیرش...باورم نمیشد با خوردنش قشنگ سیر شد و چند ساعتی ارامش داشت.

دلم کباب شد.بمیرم برای بچه بی زبونم.

اجازه دارم 6 وعده بهش کمکی بدم.

از فردا با شیشه میدم زودتر سیر بشه.

چند وقتیه هر 10 روز یه بار میریم شهروند بیهقی به بهونه پوشک امیرعلی خرید میکنیم.

یکی از قسمت های جذاب خریدمون هم خرید از غرفه پنیره...

تا الان انواع مختلفش رو امتحان کردیم.

به این نتیجه رسیدیم اول کممبر بعد بلوچیز بعد هرچی...

یه بسته پنیرش مال نیم ساعت اول رسیدن به خونه بعد از خریده...

خدایی خرید پنیر تفریح باحالیه...

اصلا من همین الان هر چی فکر کردم تفریح مفرح تری از خوردن پیدا نکردم...

همین تفکره که نمیذاره به تناسب تندام برسیم.

روند کاهش وزنم خوب نیست.

مجبورم بخاطر داشتن شیر خوب بخورم.

دوست داشتم تا عید خوش اندام بشم ولی وضع امیرعلی نگران کننده ست.

هفته پیش امیرعلی حدود دو هفته بود که شکمش کار نمیکرد.

دکتر بعد از وزنش گفت کمبود وزن داره و غذای کمکی رو شروع کن.

احسان پرسید غذای کمکی یبوست نمیاره براش...دکتر حرف جالبی نزد..گفت افزایش وزن برای ما اولویت داره...

الان شکم بچم با فلوس و دارو کار میکنه و چاره ای نیست.

این هفته نمیرم کرج.شاید دوری و بی خبری برای پدر و مادرم دلتنگی بیاره  :(

امیدی ندارم...

نظرات 9 + ارسال نظر
الهام(مامان هلسا) 10 بهمن 1394 ساعت 08:59

سلام عزیز دلم.خوب دیگه آقا پسری داره مرد میشه ماشالله.بابت رفتار مامان و بابا هم به دل نگیر.یه مدت نرو کرج.بهر حال فرزندشونی به خودشون میان و متوجه میشن اشتباه فکر می کنن.به زندگی ات بچسب عزیزم.خدا رو بابت داشتن مردهای زندگی ات شاکر باش

سلام عزیزم.چه خوب که فراموشم نکردی.دیگه وبلاگ نداری...نه؟؟

ساحل 7 بهمن 1394 ساعت 13:21 http://mhlmbn.blogsky.com

سلام مهدیه جووونم..
خوبی؟؟
اینکه لذت خوردن بالاترین لذت دنیاس رو واقعا موافقم باهات.. همینه که لاغر بشو نیستیم دیگه. هه هه
راستی مهدیه تو کرج یا تهران جایی رو میشناسی لباس مجلسی بارداری داشته باشه؟؟
فردا دارم میرم تهران و دو روز دیگه عروسی برادر شوهرمه..
غصه لباس دارمممم شدید

نفس 6 بهمن 1394 ساعت 22:19 http://nafas1367.blogsky.com/

سلام عزیزم..
بذار وقتی پسر گلتو از شیر گرفتی رزیم بگیر...الان نگیر هم برای شما هم برای امیر علی سخت میشه...

رژیم کجا بود اخه...مگه مهمان اجازه میده ادم به خودش فکر کنه

دل آرام 5 بهمن 1394 ساعت 23:25

مامانم میگه یبوست شدید داشتم سر شیردهی داداشت.
رفتم دکتر با یه حال بد.
دکتره دارو نوشت بعدش گفت دخترم چند تا دستور بهد میدم اگه اینا اثر نکرد دارو بخر.
میگه صبح که بیدار میشی قبل از خروج از تخت، چند بار شکمت رو از بالا به پایین ناحیه ی روده ها ماساژ بده. بعدش یه نفس یه لیوان اب خنک بخور. بعد نماز بخون. انجیر خشک بگیر تو اب بخیسون و بخور. اسفرزه هم تو آب بریز بخور. اگه خوب نشدی داروهای رفع یبوست بخور.
خلاصه مامان این کارا رو کرده بود خوب شده بود.

همه این راه ها امتحان شده....فقط ثنا

شراره 4 بهمن 1394 ساعت 21:23

تنها راه چاره اش اینه که ازداروخونه شربت انجیر بخری.هم خودت بخور وهم نی نیت.هیچ ضرری نداده وازانجیردرست شه ومشکلتون رو صددرصد حل میکنه

اگر منظورت لاکتولوز شربت انجیره هم خودم خوردم هم طفلم...روی من به هیچ عنوان اثر نداشت ولی شکم پسرم دو ساعت بعد تخلیه شد.

سلام مهدیه جان
عزیزم میدونم سختی هایی داره ولی در کنارش شیرینی هایی هم داره.انشالا کنار نی نی خوشکلت همیشه شاد و سلامت باشید
حس می کنم خیلی ناز و خوشمزه و خوردنی باشه امیرعلی.

مرسی عزیزم.اره الان جویدنی شده...گازززززز

مریم بانو 2 بهمن 1394 ساعت 13:25 http://rozhan313.blogsky.com

خدایی تا بچه از آب و گل در بیاد هزار جور سختی داره...
خدا کمکت کنه ....

موندم بچه بعدی رو چجوری بیارم

delaram 1 بهمن 1394 ساعت 08:52

عزیزدلم یبوست رو تقریبا همه ی بچه ها دارن. من یادمه داداشم یبوست های شدید داشت بنده ی خدا. وقتی 4 ماهش شد به توصیه ی دکتر یه کمی کره تو غذا کمکیش می ریختیم. از دکترش بپرس ببین با غذا چه طوری می تونی شکمش رو خوب کنی.
غذا خور بشه کم کم خوب میشه. مخصوصا وقتی حبوبات و سبزی تو سوپش بریزی.
غم و غصه رو رها کن عزیزم.

تا 6 می فقط فرنی و حریره بادام و سریلاک میتونه بخوره.
الان یبوستش بهتر شده.
خودم یبوست شدم بددددد
دارم تلاشمو میکنم بهش فکر نکنم

سیما 1 بهمن 1394 ساعت 05:56 http://gholak-banoo.persianblog.ir

الهی بگردم. طفلک نی نی...طفلک مامانش.
دختر جووونم. درسته شاید میوه و سبزی نفخ بیاره، اما نی نی همونی رو می خوره که تو می خوری. توی شیرت میره. سعی کن خودت خوب بخوری. برای شیرت رازیانه دم کن بخور، و عرق نعنا و روغن زیتون بخور. بعلاوه همه چیزهای سبز و سبزیجات خوشمزه. بعدشم آب بخور، تا می تونی.
در آخر، پنیر خوردن مادر می تونه باعث بشه نی نی هم دچار مشکل دفع بشه.
خلاصه مراقب خودت باش.

پنیر!!!!!
واقعا!!!!!
قرص شیر افزا همون گیاه رازیانه ستمیخورم شیرم زیاد میشه ولی اب خاصیتش از اون بیشتر میشه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد