من و خاطراتم
من و خاطراتم

من و خاطراتم

فردا اولین امتحانم رو خواهم داد.

این ترم به امیدخدا ترم اخر خواهد بود.

کرختی و بی حوصلگی ناشی از روزه های مکرر و هوای خواب آور بهاری و رسیدگی به امیرعلی اجازه نمیده خوب به درسم برسم.

امیدوارم بتونم پاس کنم درس هام رو.

نمیدونم چرا اما به وضوح بوی رمضان رو حس میکنم.

خیلی حس قشنگیه.

ماه پر برکتیه.دوسش داریم خیلی زیاد.

از 37 روز روزه قضا با امروز 28 روزش رو گرفتم.خداروشکر

ان شاالله بقیه ش رو هم تا ماه مبارک میگیرم.

چهارشنبه دو هفته قبل ساعت 12 با ماشین خودمون حرکت کردیم به سمت مشهد و ساعت 9 شب یکشنبه رسیدیم خونه.

سفر خیلی خوبی بود.

حسابی سبک شدم.

امیرعلی عزیزمم حسابی اقایی کرد.

اصلا اذیت نکرد.

هوا هم گاهی گرم بود گاهی بارونی و خنک.

ولی خیلی کوتاه بود.

از احسان قول گرفتم امسال بازم بریم ولی 7 یا 8 روز بمونیم و یه دل سیر بریم حرم.

یعنی میشه؟؟؟ :(

نظرات 4 + ارسال نظر
آنا 18 خرداد 1395 ساعت 10:49

شما شیر میدی اون وقت روزه می گیری؟! نکن این کار را مهدیه.

خداروشکر تا بحال هیچ مشکلی پیش نیومده.مطمئنم خدا کمکم میکنه

بانوی دی 16 خرداد 1395 ساعت 01:58

خوش ب سعادتون و روزه هات قبول باشه بااانو

ان شاالله که قبول باشه...
ممنون

دلژین 12 خرداد 1395 ساعت 08:13 http://delzhin313.blogsky.com

سلااام سلاااام
امتحان خوب بود ؟؟؟
انشاءالله میری ۸ روز مشهد و حسابی هم من رو دعا میکنییی

سلام...
17.نیم شدم.
خدا از دهنت بشنوه

دل آرام 8 خرداد 1395 ساعت 14:20

خوش به سعادتت
من خیلی روزه قضا دارم. نمی تونم بگیرم. از صبح سر کارم. تا عصر.
زمستون دو روز گرفتم بعدش مریض شدم. بدنم توان نداشت

تو همین ایام روزه داری کلی وزن و سایز کم کردم.
اگر سحرت مثل نهار پر و عالی باشه اصلا اذیت نمیشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد