من و خاطراتم
من و خاطراتم

من و خاطراتم

فعالیت تو وبلاگ قبلیم رو آغاز کردم

امروز فهمیدم تا عروسی داداشم 6 هفته وقت دارم.

هرروز میرم اونجا برای نوشتن گزارش روزانه.اینجوری بهتر کنترل میکنم خودمو

گروه تلگراممون خیلی غیرفعال شدن.

دیشب افطار پرخوری کردم بدددد

از فردا جبران میکنم.

امتحانام بالاخره تموم شد.

کارشناسیمم به پایان رسید.الحمدلله...

به امید خدا ارشد شرکت خواهم کرد.

باید وقت بذارم برای چند سال آینده برنامه بریزم.

باید با احسان مشورت کنم ببینیم ارشد الویت داره یا داداش امیرعلی...

توکل بر خدا...

نظرات 3 + ارسال نظر
دلژین 7 تیر 1395 ساعت 15:37 http://delzhin313.blogsky.com

سلااام.... از بس ننوشته بود کم بهت سر میزنم.... حالا دیگه زودتر سر میزنم...
واای مبارکه اتمام دوره کارشناسی...
به نظرم تا ارشد قبول شی و تموم شه ، داداش امیر علی هم میتونه دنیا بیاد...
دوسسسست دااارم مهربووون

سلام.منو بذار تولیست وبلاگهای بروز شده ت...هر وقت آپ بودم بیا
مرسی دوستم الهی تو خم زودتر درست تموم بشه.شاید سال دیگه داداش امیرعلی بیاد
عزیزی بانوووو

فرزانه 6 تیر 1395 ساعت 15:16

مهدیه ماه جان آدرسِ وبلاگ جدیدو میدى بهم بى زحمت؟!!!

ادرس خودت کووووو
Mahdiyemaahejadid.blogfa.com

دل آرام 3 تیر 1395 ساعت 08:14

آبجی امیرعلی اولویت داره
الان که امیرعلی دو سالش شد به فکر یکی دیگه باشی بهتره تا اینکه بذاری چند سال بعد.
کوچکتر که هستن راحتتر با هم کنار میان. شما هم راحتتر زایمان می کنی. ولی چند سال که می گذره زایمانت میشه مثه زایمان اول

از بارداری بعدی وحشت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد